۱۳۹۱ مهر ۷, جمعه

آقای خامنه ای معذرت میخواهم، علوم انسانی را سالها قبل از شما پدر و مادر و عمویم تضعیف کرده بودند (تو ریشه را بخشکان ساقه را جاذبه می اندازد)

          "پسر گلم دختر نازنینم برایت کلاس تقویتی و معلم خصوصی جور میکنم ولی اگر در نهایت نتوانستی دکتر یا مهندس یا خلبان بشوی لا اقل برو دانشگاه که یک لیسانس تاریخ یا جامعه شناسی یا علوم سیاسی بگیری، جهنم و ضرر". این مضمون خیلی از توصیه های تحصیلی والدین ماها بوده و متاسفانه هنوز هست. علوم انسانی را رشته خنگ ها میدانند. علوم انسانی را رشته کسانی میدانند که توان یادگیری ریاضیات و شیمی را نداشته باشد، فرزندی که رشته های خوب را نکشد میگذارند رشته ای در زمینه علوم انسانی. نمیخواهیم منکر وجود خانواده هایی بشویم که با وجود بیست و هجده بودن نمرات ریاضیات و فیزیک و زیست شناسی، دختر یا پسرشان را تشویق میکنند که در رشته تاریخ یا اقتصاد یا حقوق درس بخواند، ولی اکثریت را با کدام گروه میدانید؟ متاسفانه مجبورید با این واقعیت موافق باشید و راهی برای انکارش ندارید. به جای افسوس خوردن حالا که نمی توانیم گذشته را برگردانیم و پدرها و مادرهایمان را تغییر اساسی بدهیم گوشی را برداریم و به دختر عمو یا پسر دایی یا همسایه و فامیل کنکوری یا سوم راهنماییمان زنگ بزنیم و کمی از ارزش و اهمیت رشته های علوم انسانی برایشان توضیح بدهیم، انسان های بزرگ را بهشان معرفی بکنیم که با یادگیری عمیق علوم انسانی چه انسانهایی شده اند و چه انسانیتی در تاریخ ثبت کرده اند. به نوجوانان دور و برمان بگوییم که یک پزشک جراح مغز در طول دوره طبابتش حد اکثر سه هزار مغز را جراحی میکند ولی یک تاریخدان خوب فسیل مغزی تعداد زیادی انسان را زنده میکند و سلولهای سیاه را خاکستری میکند و دایره تاثیرش تا مرز سه میلیارد نفر هم میتواند پیش برود، چرا که نه؟ به نوجوانان فامیلمان بفهمانیم که یک مهندس عمران خوب در طول دوران مهندسی اش سیصد پل را طراحی و مدیریت میکند ولی یک جامعه شناس خوب می تواند هزاران پل را در زندگی اجتماعی ما خراب کند و به جایشان پلهای مفید تر و مستحکم تر و قابل اعتماد تری بسازد. همه گناه کم توجهی به علوم انسانی را نباید گردن آخوند ابلهی مثل خامنه ای بیندازیم که بارها نوشته ایم "گاو پیشش دانشمند است". تقصیر اصلی از نگاه خانواده های ما به علوم انسانی است که رشته های علوم انسانی را رشته هایی پیش پا افتاده و غیر مهم میدانند. اگر مدیر یک سازمان یا شرکت هستید و افتخار خواندن این سطور را به ما داده اید، نگاهی به فیش حقوقی مدیر نیروی انسانی یا مدیر مالی شرکتتان بیندازید و آن را با مدیران واحدهای مهندسی و تعمیرات مقایسه کنید و به تدریج شکافها را بشکافید تا ارزش علوم انسانی را به تدریج در جامعه مان بالا ببریم چرا که مهندسان نخبه زیادی همین الان در زندان هستند چون جامعه شناسان و مورخان این سرزمین در کارشان زیاد نخبه نبوده اند! اگر این کار را نکنیم و برای نوجوانان فامیل فکری نکنیم دهها سال دیگر هم باید در مورد کشورمان چنین لینکی منتشر شود:
http://www.saybrook.edu/forum/univ/totalitarian-regimes-enemy-number-1-human-science
وقتی این صفحه را باز می کنید به جمله بالای صفحه دقت کنید، تفکر انسانی از کتابخانه تا خیابان.


گروه میکروبهای بی بصیرت
سبزهای فعال خیابانی داخل ایران
هفتم مهر نود و یک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر